Sunday, July 26, 2009

زمان تحلیف ریاست جمهوری اعلام شد، همه در این روز سیاه پوش خواهیم شد

روز چهارشنبه 14 مرداد برای مراسم تحلیف ا.ن تعیین شد، بیایید در این روز همه ایران را در اعتراض به تحلیف نامشروع دولت کودتا سیاه پوش کنیم. 14 مرداد روز عزاداری برای ملت ایران خواهد بود. می توان پرچم سیاه به در خانه ها و مغازه ها آویزان کرد.

Friday, July 24, 2009

شهرستانیها چرا سکوت؟؟!!

هم وطن! سکوت تو در شهرستانها گزنده تر از گلوله های دژخیمان رژیم قلب برادرانت را در تهران نشانه گرفته است.
نزد دوستی گلایه کردم. گفت در شهرستانها همه همدیگر را می شناسند و کوچکترین اعتراضی دستگیری و زندان را به همراه دارد. گفتم برای منی که در سال 1372 در شهر کوچکی همچون اراک جوشش ملت را دیده ام این ابدا قابل قبول نیست. در یک روز تعطیل در اراک مردم چه باشکوه قدرت خود را به رخ دژخیمان کشیدند و هیچکس جرات نکرد مقابل آن جمعیت عظیم بایستد. اکنون این مار زخمی را آسانتر میتوان مغلوب کرد. این که مردم شهرستانها همدیگر را می شناسند نیز نقطه قوتی برای اطلاع رسانی و همبستگی است نه یک بهانه مناسب برای در خانه نشستن
دیدی برادرانت در تهران با یک کرشمه چگونه سنگر نماز جمعه را تسخیر کردند؟ دیگر وقت تماشا نیست. تهران تنهاست. یک تکه هیزم در یک بستر سرد هر اندازه که داغ باشد نمی تواند به تنهایی دیرزمانی بسوزد و دودمان رژیم را بسوزاند. تا کی می خواهی منفعل و تماشاچی باشی؟ مادرم می گفت شاه آن زمانی ندای انقلاب را شنید که مردم تبریز و مشهد و اصفهان و شیراز به پا خاستند.
هموطن تبریزی ! غیرتت کجاست؟ هموطن خراسانی و مشهدی ! دیانتت کجاست؟ هموطن آبادانی و اهوازی ! مرام و یکرنگیت کجاست؟ هموطن یزدی ! صفا و همدلیت کجاست؟ هموطن شیرازی ! معرفتت کجاست؟ هموطن اصفهانی ! ذکاوتت کجاست؟ هموطن لر و بختیاری ! شجاعتت کجاست؟ هموطن کرد و کرمانشاهی ! مردانگیت کجاست؟ هموطن زابلی و زاهدانی ! استقامتت کجاست؟ هموطن شمالی ! روح میرزا کوچک خانی و آزادی خواهیت کجاست؟
وعده ما سوم مرداد

Monday, July 20, 2009

بیاید در دام القای وحشت رژیم گرفتار نشویم

حکومت برآمده از کودتا بشدت از تجمعات اعتراضی مردم و ادامه اعتراضات بشکل موجود و حتی گسترش آن وحشت دارد. بدین منظور، عوامل اطلاعاتی رژیم فعالیت گسترده ای را جهت القای ترس و وحشت در صفوف متعرضین طراحی کرده اند. فراموش نباید کرد که کودتاچیان بخاطر قلت عددی هم که شده، تاکتیک ایجاد ترس در دل مردم و کاشتن بذر یاس و ناامیدی در صفوف انبوه معترضین و در یک کلام سیاست النصر بالرعب را در اولویت برنامه هایشان قرار داده اند. حمله به کوی دانشگاه در شبانگاه کودتا و ضرب و شتم دانشجویان بی گناه و بی دفاع در خوابگاهها در جهت ارسال پیام به معترضین بالقوه بوده و در راستای همین سیاست ایجاد رعب و وحشت در بین معترضین قابل توجیه است. هرگز نباید فراموش کرد که در مقام مقایسه وحشی گری و سفاکی حکومت ولایت فقیه نه به پای بی رحمی رژیم تا دندان مسلح پهلوی می رسد و نه فدائیان رهبر به اندازه ساواکیها و گارد جاویدان شاه عرضه دفاع از ولی نعمتشان را دارند. تعدادی موتور سوار بی انگیزه که این طرف و آن طرف ویراژ می دهند در مقابل سیل خروشان ملت عددی نیستند، بزرگترها خوب بیاد دارند که شاه دستور داده بود تانکها و زره پوش ها را برای سرکوب مردم به خیابانها بفرستند و چنین نیز کردند ولی پیروزی زمانی محقق شد که ترس مردم ریخته بود. و شعار توپ و تانک و مسلسل دیگر اثر ندارد حتی اگر شب و روز بر ما گلوله بارد سردادند.

رژیم از ادامه اعتراضات بشدت وحشت دارد و می خواهد قائله انتخابات هر چه زودتر بسته شود. چرا که ادامه اعتراضات از طرفی مشروعیت دینی رژیم را زیر سوال برده و هر لحظه به امکان پیوستن علما و مجتهدین بیشتر به صفوف مردم معترض می افزاید و از طرف دیگر ادامه اعتراضات چنانکه در اخبار هم آمده موجب سرپیچی در صفوف نظامیان و گسترش بی انگیزگی آنان در سرکوب هموطنان می گردد.
خلاصه اینکه یکی از تاکتیکهای رژیمهای برآمده از کودتا تلقین رعب و وحشت و بزرگ نمائی عواقب هر گونه اعتراض مدنی است. گاهی این کاررا با چنگ و دندان نشان دادن ها و گسیل نیرویهای ضد شورش و گسترش بازداشتها و احیانا شکنجه مخالفین انجام می دهند و گاهی نیز این وحشت را از طریق بزرگ نمائی توان شنود و تعقیب معترضین در فضای وب به کاربران اینترنت القا می کنند. بنابراین، ضمن هشیاری نباید با بزرگنمائی توان کودتاچیان به دست خود همان کاری را کنیم که کودتاچیان می خواهند. جان کلام اینکه مدتی است که احساس می کنم عوامل اطلاعاتی رژیم در فضای وب فعال شده و عمدا به ارسال تصاویر تکان دهنده و وحشتناک از آثار شکنجه و ارائه آمار کشتارهای بیشمار به نقل فلان شاهد عینی در بیمارستان کذائی و غیره دست می زنند و برخی از کاربران بالاترین نیز ندانسته به اشاعه این اخبار و گسترش ترس موهوم دامن می زنند. چندی پیش شایع کردند مخابرات ایمیل های مشترکین را کنترل می کند امروز نیز شایعه دوربین های جاسازی شده در خودروها را برای فیلمبرداری از تضاهرکنندگان مطرح می کنند. همه اینها در راستای تاکتیک رژیم جهت القای وحشت قابل توجیه است. پس بیاید ضمن حفظ هشیاری در دام القای وحشت رژیم گرفتار نشویم

Saturday, July 11, 2009

Thursday, July 9, 2009

دزد مال و دزد دین

نقل است که در روزگاری نه چندان دور کاروانی از تجار بهمراه مال التجاره فراوان به قصد تجارت راهی دیاری دوردست شد. در میانه راه حرامیان کمین کرده به قصد غارت اموال به کاروان یورش بردند. طولی نکشید که محافظان کاروان از پای درآمده یا تسلیم گشته و دزدان به جمع آوری اموال و اثاث از روی شتران مشغول شدند. حرامیان هرچه بود گرد آوردند از مسکوکات و جواهرات و امتعه و هر چه ارزشمند بود به زور ستاندند. در بین اموال مسروقه یکی از حرامیان کیسه ای پر از سکه های زر یافت که بسیار مایه تعجب بود چه آنکه در داخل همان کیسه به همراه سکه های زر تکه کاغذی یافت که روی آن آیه ای از قرآن در مضمون دفع بلا نوشته شده بود. حرامی شادی کنان کیسه را به نزد سر دسته دزدان برد و تمسخر کنان اشارتی نیز به دعای دفع بلا نمود. رئیس دزدان چون واقعه بدید دستور داد صاحب کیسه را احضار کنند. طولی نکشید که تاجری فلک زده مویه کنان به پای سردسته حرامیان افتاد که آن کیسه از آن من بود و لعن و نفرین بسیار نثار عالم دینی نمود و همی گفت که من گول آن عالم را خوردم و تا آن لحظه معتقد بودم که دعای دفع بلا واقعا کارگر خواهد بود.

رئیس حرامیان اندکی به فکر فرو رفت سپس دستور داد کیسه زر را به صاحبش بر گردانند. یکی از حرامیان برآشفت که این چه تدبیری است و مگر ما قطاع الطریق نیستیم و چه....

رئیس دزدان پاسخ چنین داد: "ای ابله، درست است که ما دزد مال مردم ایم اما هرگز قرار نبود که دزد ایمان مردم باشیم." وقتی افاضات آیت الله مقتدائی رئیس حوزه عملیه قم را در مورد انتخابات اخیر خواندم که گفته بود " این انتخابات مورد تایید امام زمان و پروردگار است و هیچ مشکلی در آن راه ندارد". با خود گفتم کاش سران باصطلاح اسلامی کشورمان به اندازه یک دزد سرگردنه انصاف داشتند و اگر اموال مردم را به سرقت می برند و پول های نفت را بالا می کشند، کاش حداقل کاری به دین مردم نداشتند و به سرقت ایمان مردم دست نمی یازیدند.