Sunday, August 16, 2009

سخنی با رئیس جمهور منتخب مهندس موسوی

جناب مهندس موسوی عزیزتر از جانم، آیا نشسته اید که صدا و سیمای ملی بیاید و شما را برای پاسخگویی به اتهامات به حضور در مصاحبه یک برنامه زنده دعوت کند؟ یا اینکه منتظرید دولت کودتاچی به شما مجوز دهد تا در یک کنفرانس خبری مقابل خبرگزاریهای خارجی مصاحبه کرده، اسناد تقلب های گسترده آنها را بر ملا ساخته و درباره آنچه که برسر مردم ستم دیده پس از اعتراضات مسالمت آمیز، از کشتار و شکنجه و اعتراف رفت سخن برانید؟ حتما می دانید که کلیه خبرنگارهای خارجی در روز پس از کودتای 22 خرداد از کشور اخراج شدند و دیگر حق حضور و تهیه گزارش از ایران ندارند. بگذار ساده تر بگویم. برای رساندن پیام حق طلبانه ملت و برملا کردن اهداف کودتاچیان نیازی به هیچکدام از اینها نیست. فقط کافیه هوشمندانه تر عمل کرده و از همه امکانات رسانه ای ممکن استفاده نمود. همه مردم چه اکثریت رای دهندگان که به شما رای دادند و متحیرانه شاهد دزدیده شدن رای شان شدند و چه آن اقلیتی که به احمدی نژاد رای دادند ولی جریانات بعد از انتخابات آنها را بیدار نموده و اکنون از رای خود شرمنده اند، همه واقفند که رئیس جمهور واقعی و منتخب مردم مهندس میر حسین موسوی است. در این میان تنها نقطه قوت کودتاگران استفاده بی مهابا و بی شرمانه از صدا و سیما و کلیه منابر رسمی دولتی برای وارونه جلوه دادن واقعیتها و توجیه تقلب ها، سرکوب ها، شنکجه ها و اعتراف گیری های دروغین است. هدف عمده کودتاگران گول زدن مردم عادی و نه نخبه گان است. فراموش نباید کرد که همه آن نوزده میلیونی که به جنابعالی رای دادند نخبه نبودند بسیاری از آنها مردم عادی و زجر کشیده ای بودند که خواهان تغییر بودند و آرزوها و آرمانهایشان را در وجود تو می دیدند. مردم کوچه و بازار دغدغه اصلی شان نان شب بود تا سیاست ورزی، آنها عمدتا نه اهل روزنامه اند ( که اکثرا تعطیل شده اند و یا به تیغ سانسور آغشته اند) و نه اهل اینترنت تا پیامهای نوشتاری شما را بخوانند، اما بیشتر آنها اخبار را از کانال صدا و سیمای ضد ملی و یا شبکه های ماهواره ای دریافت می کنند.
صدا و سیما که موضعش مشخص است و ماموریتی جز لجن پراکنی و قلب واقعیتها ندارد و امید چندانی نیز به پوشش خبری واقع بینانه و بیطرفانه از چنین رسانه ای نیست. در این میان از شبکه های ماهواره ای و اینترنت که پتانسیل عظیمی فراهم آورده است نباید غافل شد. متأسفانه بعلت کم کاری و فقدان استفاده کافی از این رسانه فراگیر، عطش هواداران و رای دهندگانی که منتظر شنیدن موضعگیری ها و پاسخهای شما بر انبوه اتهامات و دروغ پراکنی های صدا و سیما بوده اند فرو کش نکرده است. مردم بعضا می گویند اگر موسوی راست می گوید پس چرا بصورت رودرو با مردم از طریق یکی از این رسانه ها حرف نمی زند. چرا باید حرف شما از زبان دیگران آنهم بصورت نقل قول غیر مستقیم در سایت های خبری پخش شود. مگر یک دوربین کوچک فیلمبرداری ویا موبایل دم دست نیست تا مستقیما مردم را مخاطب قرار دهید؟ حتما متوجه شدید که بعد از مناظره های زنده تلویزیونی بود که موج سبز خروشید پس لطفا تأثیر مخاطب قرار دادن مردم را دست کم نگیرید.
مدتی است که بیشتر بیانیه های که صادر می فرمایید بصورت نوشتاری و فقط از سایت قلم در دسترس است که شبکه های ماهواره ای بر حسب مورد و بنابر سیاستهای خود فقط بخشی از آن را بصورت نقل قول غیر مستقیم پخش می کنند. همه این تلاشها گرچه موثر است ولی هیچکدام جای استفاده از رسانه دیداری و تصویر ضبط شده ( شاید ارسال تصویر زنده میسر نباشد) را نمی گیرد. برای این منظور لازم نیست شبکه مثلا بی بی سی با شما مستقیما مصاحبه کند بلکه کافی است همان پیام ها را در مقابل یک دوربین فیلمبرداری کوچک و یا حتی دوربین تلفن همراه ضبط کرده و آنرا در همان سایت قلم آپلود نمایید. مطمنا شبکه های خبری و ماهواره ای دنیا که به نوعی مخاطبان ایران را تحت پوشش قرار می دهند تصاویر متحرک شما را پخش خواهند کرد و پیام شما به سمع و نظر میلیونها هموطن خواهد رسید.
امروزه حافظه های موبایل که گاهی کوچکتر از ناخن دست است براحتی قابل پنهان کردن و منتقل کردن به خارج از منزل است و از هر کافی نتی می توان محتوای فیلم را به سایت های اینترنتی بویژه یوتیوب ارسال کرد. باقی کار را شبکه های ماهوارهای داوطلبانه انجام خواهند داد. دیگر ساده تر از این نمی شد توضیح داد. لطفا دوستاران و حقیقت جویان را بیش از این زیر بمباران بیرحمانه و بی شرمانه صدا وسیما تنها نگذارید.

Friday, August 14, 2009

استدلال ته کشید، بصیرت داشته باشید!

ظاهرا خامنه ای در متقاعد کردن وفاداترین یاران خود به منظور همراهی و پذیرش منویاتش عاجر مانده و استدلالش ته کشیده است، از این رو برای درک اوضاع آنها را به داشتن بصیرت حواله می دهد. به نظر می رسد خامنه ای روزهای سختی را بسر می کند، از یک طرف گستردگی تقلب در انتخابات برای توده های مردم اظهر من الشمس بوده و با تبلیغات گسترده رسانه ضدملی و روزنامه های اجیری مثل کیهان کاری از پیش نبردند از طرف دیگر شاهد ریزش خودی ها و یاران قدیمی در همه سطوح بویژه در جمع فرماندهان سپاه می باشد که تا دیروز احترامی و جایگاهی برای معظم له قائل بودند ولی رخدادهای بعد از انتخابات همه این گروهها را با تردید جدی مواجه کرده است. تردیدها در جناج اصول گرا در هدایت و درایت او در روزهای بحرانی نیز مزید بر دردسرهای خامنه است. اینکه هیچکدام از کاندیداهای رقیب نتیجه انتخابات را حتی بعد از تنفیذ و تحلیف نپذیرفته اند و بسیاری از ستونهای اصلی انقلاب چون هاشمی رفسنجانی و جمع زیادی از مراجع عظام بر عدم پذیرش نتیجه این نمایش انتخاباتی تأکید می کنند، به یک کابوس جدی برای خامنه ای تبدیل شده و هر روز بیشتر از دیروز درماندگی در صحبتهای رهبر غیر معظم موج می زند.
در این مدت دوماهه خامنه ای در نسبت دادن اعتراضات به بیگانگان طرفی نبست، و ارعاب و شکنجه فعالان سیاسی و اعتراف گیری های مضحک نه تنها آتش اعتراضات مردمی را خاموش نکرده بلکه به انباشت کینه ها در سینه ها منجر شده است. اخبار اعتراضات مردمی و سرکوب بیرحمانه معترضان و پخش اخبار شکنجه ها و تجاوزات در زندانها خواب آرام را از خامنه ای ربوده است. بعد از این سرکوبها، توجیه مقبولیت مقام معظم حتی پیش فرماندهان و یاران دیرین ساده نخواهد بود. از این رو خامنه ای بجای استدلال منطقی در توجیه کارهایش مخاطبین خود را به داشتن بصیرت- بخوانید قبول بی چون و چرای نظراتش دعوت می کند.

Sunday, July 26, 2009

زمان تحلیف ریاست جمهوری اعلام شد، همه در این روز سیاه پوش خواهیم شد

روز چهارشنبه 14 مرداد برای مراسم تحلیف ا.ن تعیین شد، بیایید در این روز همه ایران را در اعتراض به تحلیف نامشروع دولت کودتا سیاه پوش کنیم. 14 مرداد روز عزاداری برای ملت ایران خواهد بود. می توان پرچم سیاه به در خانه ها و مغازه ها آویزان کرد.

Friday, July 24, 2009

شهرستانیها چرا سکوت؟؟!!

هم وطن! سکوت تو در شهرستانها گزنده تر از گلوله های دژخیمان رژیم قلب برادرانت را در تهران نشانه گرفته است.
نزد دوستی گلایه کردم. گفت در شهرستانها همه همدیگر را می شناسند و کوچکترین اعتراضی دستگیری و زندان را به همراه دارد. گفتم برای منی که در سال 1372 در شهر کوچکی همچون اراک جوشش ملت را دیده ام این ابدا قابل قبول نیست. در یک روز تعطیل در اراک مردم چه باشکوه قدرت خود را به رخ دژخیمان کشیدند و هیچکس جرات نکرد مقابل آن جمعیت عظیم بایستد. اکنون این مار زخمی را آسانتر میتوان مغلوب کرد. این که مردم شهرستانها همدیگر را می شناسند نیز نقطه قوتی برای اطلاع رسانی و همبستگی است نه یک بهانه مناسب برای در خانه نشستن
دیدی برادرانت در تهران با یک کرشمه چگونه سنگر نماز جمعه را تسخیر کردند؟ دیگر وقت تماشا نیست. تهران تنهاست. یک تکه هیزم در یک بستر سرد هر اندازه که داغ باشد نمی تواند به تنهایی دیرزمانی بسوزد و دودمان رژیم را بسوزاند. تا کی می خواهی منفعل و تماشاچی باشی؟ مادرم می گفت شاه آن زمانی ندای انقلاب را شنید که مردم تبریز و مشهد و اصفهان و شیراز به پا خاستند.
هموطن تبریزی ! غیرتت کجاست؟ هموطن خراسانی و مشهدی ! دیانتت کجاست؟ هموطن آبادانی و اهوازی ! مرام و یکرنگیت کجاست؟ هموطن یزدی ! صفا و همدلیت کجاست؟ هموطن شیرازی ! معرفتت کجاست؟ هموطن اصفهانی ! ذکاوتت کجاست؟ هموطن لر و بختیاری ! شجاعتت کجاست؟ هموطن کرد و کرمانشاهی ! مردانگیت کجاست؟ هموطن زابلی و زاهدانی ! استقامتت کجاست؟ هموطن شمالی ! روح میرزا کوچک خانی و آزادی خواهیت کجاست؟
وعده ما سوم مرداد

Monday, July 20, 2009

بیاید در دام القای وحشت رژیم گرفتار نشویم

حکومت برآمده از کودتا بشدت از تجمعات اعتراضی مردم و ادامه اعتراضات بشکل موجود و حتی گسترش آن وحشت دارد. بدین منظور، عوامل اطلاعاتی رژیم فعالیت گسترده ای را جهت القای ترس و وحشت در صفوف متعرضین طراحی کرده اند. فراموش نباید کرد که کودتاچیان بخاطر قلت عددی هم که شده، تاکتیک ایجاد ترس در دل مردم و کاشتن بذر یاس و ناامیدی در صفوف انبوه معترضین و در یک کلام سیاست النصر بالرعب را در اولویت برنامه هایشان قرار داده اند. حمله به کوی دانشگاه در شبانگاه کودتا و ضرب و شتم دانشجویان بی گناه و بی دفاع در خوابگاهها در جهت ارسال پیام به معترضین بالقوه بوده و در راستای همین سیاست ایجاد رعب و وحشت در بین معترضین قابل توجیه است. هرگز نباید فراموش کرد که در مقام مقایسه وحشی گری و سفاکی حکومت ولایت فقیه نه به پای بی رحمی رژیم تا دندان مسلح پهلوی می رسد و نه فدائیان رهبر به اندازه ساواکیها و گارد جاویدان شاه عرضه دفاع از ولی نعمتشان را دارند. تعدادی موتور سوار بی انگیزه که این طرف و آن طرف ویراژ می دهند در مقابل سیل خروشان ملت عددی نیستند، بزرگترها خوب بیاد دارند که شاه دستور داده بود تانکها و زره پوش ها را برای سرکوب مردم به خیابانها بفرستند و چنین نیز کردند ولی پیروزی زمانی محقق شد که ترس مردم ریخته بود. و شعار توپ و تانک و مسلسل دیگر اثر ندارد حتی اگر شب و روز بر ما گلوله بارد سردادند.

رژیم از ادامه اعتراضات بشدت وحشت دارد و می خواهد قائله انتخابات هر چه زودتر بسته شود. چرا که ادامه اعتراضات از طرفی مشروعیت دینی رژیم را زیر سوال برده و هر لحظه به امکان پیوستن علما و مجتهدین بیشتر به صفوف مردم معترض می افزاید و از طرف دیگر ادامه اعتراضات چنانکه در اخبار هم آمده موجب سرپیچی در صفوف نظامیان و گسترش بی انگیزگی آنان در سرکوب هموطنان می گردد.
خلاصه اینکه یکی از تاکتیکهای رژیمهای برآمده از کودتا تلقین رعب و وحشت و بزرگ نمائی عواقب هر گونه اعتراض مدنی است. گاهی این کاررا با چنگ و دندان نشان دادن ها و گسیل نیرویهای ضد شورش و گسترش بازداشتها و احیانا شکنجه مخالفین انجام می دهند و گاهی نیز این وحشت را از طریق بزرگ نمائی توان شنود و تعقیب معترضین در فضای وب به کاربران اینترنت القا می کنند. بنابراین، ضمن هشیاری نباید با بزرگنمائی توان کودتاچیان به دست خود همان کاری را کنیم که کودتاچیان می خواهند. جان کلام اینکه مدتی است که احساس می کنم عوامل اطلاعاتی رژیم در فضای وب فعال شده و عمدا به ارسال تصاویر تکان دهنده و وحشتناک از آثار شکنجه و ارائه آمار کشتارهای بیشمار به نقل فلان شاهد عینی در بیمارستان کذائی و غیره دست می زنند و برخی از کاربران بالاترین نیز ندانسته به اشاعه این اخبار و گسترش ترس موهوم دامن می زنند. چندی پیش شایع کردند مخابرات ایمیل های مشترکین را کنترل می کند امروز نیز شایعه دوربین های جاسازی شده در خودروها را برای فیلمبرداری از تضاهرکنندگان مطرح می کنند. همه اینها در راستای تاکتیک رژیم جهت القای وحشت قابل توجیه است. پس بیاید ضمن حفظ هشیاری در دام القای وحشت رژیم گرفتار نشویم

Saturday, July 11, 2009

Thursday, July 9, 2009

دزد مال و دزد دین

نقل است که در روزگاری نه چندان دور کاروانی از تجار بهمراه مال التجاره فراوان به قصد تجارت راهی دیاری دوردست شد. در میانه راه حرامیان کمین کرده به قصد غارت اموال به کاروان یورش بردند. طولی نکشید که محافظان کاروان از پای درآمده یا تسلیم گشته و دزدان به جمع آوری اموال و اثاث از روی شتران مشغول شدند. حرامیان هرچه بود گرد آوردند از مسکوکات و جواهرات و امتعه و هر چه ارزشمند بود به زور ستاندند. در بین اموال مسروقه یکی از حرامیان کیسه ای پر از سکه های زر یافت که بسیار مایه تعجب بود چه آنکه در داخل همان کیسه به همراه سکه های زر تکه کاغذی یافت که روی آن آیه ای از قرآن در مضمون دفع بلا نوشته شده بود. حرامی شادی کنان کیسه را به نزد سر دسته دزدان برد و تمسخر کنان اشارتی نیز به دعای دفع بلا نمود. رئیس دزدان چون واقعه بدید دستور داد صاحب کیسه را احضار کنند. طولی نکشید که تاجری فلک زده مویه کنان به پای سردسته حرامیان افتاد که آن کیسه از آن من بود و لعن و نفرین بسیار نثار عالم دینی نمود و همی گفت که من گول آن عالم را خوردم و تا آن لحظه معتقد بودم که دعای دفع بلا واقعا کارگر خواهد بود.

رئیس حرامیان اندکی به فکر فرو رفت سپس دستور داد کیسه زر را به صاحبش بر گردانند. یکی از حرامیان برآشفت که این چه تدبیری است و مگر ما قطاع الطریق نیستیم و چه....

رئیس دزدان پاسخ چنین داد: "ای ابله، درست است که ما دزد مال مردم ایم اما هرگز قرار نبود که دزد ایمان مردم باشیم." وقتی افاضات آیت الله مقتدائی رئیس حوزه عملیه قم را در مورد انتخابات اخیر خواندم که گفته بود " این انتخابات مورد تایید امام زمان و پروردگار است و هیچ مشکلی در آن راه ندارد". با خود گفتم کاش سران باصطلاح اسلامی کشورمان به اندازه یک دزد سرگردنه انصاف داشتند و اگر اموال مردم را به سرقت می برند و پول های نفت را بالا می کشند، کاش حداقل کاری به دین مردم نداشتند و به سرقت ایمان مردم دست نمی یازیدند.